با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان خیلی ها با خوشحالی به پیشواز ماه مبارک رمضان میرن، یه عده میگن وای امسال با این هوای گرم چجوری روزه بگیریم. یه عده برا فرار کردن از روزه دست به دامن مسافرت میشن. یه عده هم که با کمال..... روزه خواری می کنن.
شما جزو کدوم دسته هستید؟
من به نوبه خودم این ماه عزیز که همراه با خیر و برکت و آمرزش و استغفار از گناهان است رو خدمت شما دوستان تبریک می گیم. سر سفره افطار ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید.
در شریعت ما مسلمانان ازدواج امری پسندیده و پیوندی الهی است و به قول معروف سنت پیامبر است. اما یه عده از ازدواج می ترسند اونم به خاطر خرج و مخارجی که ممکنه ازدواج رو دستشون بزاره. از خواستگاری گرفته تا عقد و مجلس عروسی و...
الحق والانصاف باید حق رو هم به خونواده عروس داد و هم داماد. منتهی اگه عروس خانمها یه مقداری سطح توقعاتشون رو پایین بیارن و به هدفی والاتر فکر کنن زندگی رو هم به کام خودشون شیرین کردند و هم به کام آقا داماد.
متأسفانه خانم ها در تهیه جهیزیه دست به دامان تجملات شدند و اینها همه بر می گرده به عادت بد و ناپسند چشم و هم چشمی.
عروس خانم وسیله ای رو میخره فقط به صرف اینکه دخترخالم یا دختر عمم اون رو خریده اگه من نخرم کلاسم میاد پایین. و باور کنید شاید اصلا و ابدا از اون وسیله هم استفاده نکنه.
رسم خیلی خیلی بدی که در جامعه ما مرسوم شده و حتی متدینین ما هم از اون تبعیت می کنند، رسم جهاز کشونه. که در اون از دو طرف واسه چیدن جهاز که چه عرض کنم واسه عیب و ایراد گرفتن از خونواده عروس خانم ها دعوت میشن که اگه دعوتشون هم نکنی ناراحت می شن. یه بنده خدایی می گفت از همه چیز تو جهازم گذاشته بودم، یعنی دیگه هیچ کم و کسری نداشتم ولی بعدا یکی بهم گفت که فلانی گفته چرا تو جهازت استکان و نعلبکی نذاشتی؟!!!
یکی نیست بگه آی بنده خدا شما برو واسه خودت هر چی دوست داری تهیه کن چکار داری به زندگی مردم. خدا رو خوش میاد در زندگی دو جوان اختلاف ایجاد کنی؟ از همه بدتر خودت رو پیش خدا روسیاه کنی؟
یکی دیگه از رسمای متداول بین خانواده ها گرفتن مجلس عروسی و دادن شام آخر عروسی. که اینم میشه خیلی راحت حلش کرد. به جای این همه خرج و مخارج کمرشکن و برپایی مجالس با شکوه اونم با قرض و قوله بهترین کار رفتن به یک مسافرت دو نفره. اونم نه به جزایر غناری. بلکه به یک سفر ایران گردی ، اونم نه کل ایران به یکی دو شهر کافی. مهم اینه که به عروس و دوماد خوش بگذره. حالا اگه دوست داشتن بعد از برگشتن از سفر یه عصرونه خیلی مختصر هم بدن که چه بهتر.
در هر حال زندگی رو میشه خیلی راحت گرفت و بدور از تکلفات و هزینه های سرسام آور.
ازدواج زن و مرد رو به آرامش می رسونه، البته اون ازدواجی که خانواده دو طرف، شب و روزشون به غم و غصه نگذره که ای وای باید فلان وسیله رو بخرم الان پولش رو از کجا بیارم و....
در هر حال زندگی زیباست پس سعی کنیم زیبا بمونه.
پی نوشت
1. بحار، ج 97، ص 39.
2. همان، ص 35.
3. همان، ص 33.
4. همان، ص 38.
5. همان، ص 35.
6. همان، ج 49.
7. همان، ص 37.
8. شیخ صدوق کتاب امالی، ص 11 و بحار، ج 97، ص 33.
9. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب.
روزچهارشنبه13اردیبهشت مصادف با اولین روزنمایشگاه بین المللی کتاب تهران به همراه جمعی از دوستان از مشهد برای بازدید از نمایشگاه عازم تهران شدیم.
درلحظه ورود مهمترین چیزی که نظر همگی مان رابه خود جلب کرد نحوه حجاب وآرایش های زننده بانوان، خصوصأ فروشندگان و متصدیان کتاب بود که واقعأ از نظر ما که از استان خراسان رضوی وارد تهران شده بودیم بسیارناراحت کننده بود و به هیچ عنوان انتظار دیدن این بدحجابی، آنهم در یک کشور اسلامی و نمایشگاه بین المللی با صبغه فرهنگی را نداشتیم.
از آنجا که نمایشگاه کتاب تهران بزرگترین رویداد فرهنگی کشور است و ابعاد نمایشگاه هرسال گسترده ترشده وحوزه فعالیت این نمایشگاه ازدرون مرزها به برون مرزها گسترش یافته، ضرورت حفظ شئونات اسلامی در جای جای فضای نمایشگاه ضروری است و مسؤلان مربوطه باید تلاش کنندتا فضای نمایشگاه رابه یک فضای فرهنگی تبدیل وحال وهوای دینی و اسلامی را درآن جا حاکم نمایند
همچنین به دلیل افزایش تعداد بازدیدکنندگان داخلی وخارجی از نمایشگاه کتاب باید سعی شود که امورنمایشگاه به شکل مطلوبی پیش رود و تولید کتاب باید مناسب با نیازهای موجود باشد.دراین جا باید خاطرنشان کرد، کتابهایی در نمایشگاه عرضه شده بود که بیشتر در زمینه عرفان های نوظهور بوده و بیشترین بازدیدکنندگان را به خود اختصاص داده بود.
ازجمله نقطه ضعفهای دیگری که باید به آن اشاره کرد فضای نامناسب نماز خانه، دوربودن سرویسهای بهداشتی ازنمازخانه، عدم وجود تهویه مناسب در فضای شبستان ها و...، پخش موسیقی تند در فضای نمایشگاه وعدم وجود غرفه هایی از آثار بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و... ، ازبارزترین مشکلات نمایشگاه بود.
روی هم رفته از تمامی برگزارکنندگان نمایشگاه تشکر می کنم و امیدوارم به یاری خداوند متعال سال آینده شاهد برگزاری هرچه بهتر نمایشگاه باشیم.
با عرض سلام و خدا قوت خدمت تمامی دوستان وبلاگی.
امروز قراره با دوستان بریم نمایشگاه کتاب تهران. ان شاء الله که بتونیم حداکثر استفاده رو از نمایشگاه ببریم.
حکایاتی از زندگی بانو نصرت امین
بانو امین از دوران کودکی علاقه زیادی به آموختن داشتند. بانو امین خود دراینباره میگویند: «تقریبا از نه سالگی عشق خواندن و نوشتن در من پیدا شده بود. همبازیهایم به من ایراد میگرفتند که چرا تو نمیآیی بازی کنی. ولی من عشقم فقط درس بود». در جای دیگر از استاد معروفِ خانم امین، آیت الله حاج میرسیدعلی نجف آبادی، در این باره نقل شده است: روزی شنیدم فرزند ایشان فوت کرده فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد، ولی برعکس، دو روز بعد دیدم خدمتکار ایشان به سراغ من آمد و از من خواست که برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از این علاقه او به تحصیل سخت حیرت کردم و وقتی رفتم با کمال تعجب او را آماده تر از همیشه دیدم.
سخنانی از بانو امین رحمه الله
بانو امین در وصیتنامه خود مینویسد: ای اولادان و خویشان و اقوام من، عمده غرض این جانب گنهکار توصیه به حق است. توصیه میکنم شما را که تقوا را شعار خود گردانید و از نافرمانی حقتعالی و متابعت هوای نفسانی خودداری کنید و بدانید راه پرخطری در پیش دارید. قدری از خواب غفلت بیدار شوید و خانه خود را از غیر خدا خالی گردانید و به تمام قوا روی خود را به طرف آن معبود یگانه قرار دهید و حتیالامکان محبت غیرخدا را از دل بیرون کنید؛ زیرا که یگانه ملجأ و پناهنده ما اوست و قلب خود را از اوصاف ذمیمه و صفات نکوهیده تخلیه کنید و خود را آراسته گردانید به صفات نیکو.
شخصیت بانو مجتهده امین
بانوى مجتهده سیده نصرت امین ” معروف به بانوى ایرانى ” از علماى برجسته عالم تشیع و از اولیاى الهى بود . این علویهى عارف به نفحات رحمانى ، سراسر عمر پربرکتش را صرف تعلیم و تعلم معارف اسلامى کرد و در طریق سیر و سلوک و جست و جوى قرب و رضاى حق تعالى به مخزن العرفان دست یافت و تألیفات گران قدرى در رشتههاى تفسیر قرآن ، حدیث ، حکمت ، فقه ، اصول و اخلاق از خود به یادگار گذاشت و از طرفى ، با تأسیس حوزه علمیه خواهران و آموزشگاهى دخترانه پایهگذار حرکت علمى و معنوى زنان در عصر خود بود .
ندارد ابر، چشمان گهر باری که من دارم
ندارد کوه بر دوش، این چنین باری که من دارم
نمانده هیچ ماهی این چنین، در هاله اندوه
ندارد آسمان، اینک شب تاری که من دارم
غم مرگ پدر، بیداد دشمن، غربت مولا
کمی از آن همه اندوه بسیاری که من دارم
بهشت مصطفی بودم ندارد هیچ گل اینک
بدین سان آشیان، در سایه ی خاری که من دارم
کنارم آمده قاتل، فزون تر کرده اندوهم
شگفتا وعده مرگ است دیداری که من دارم
مدینه، در غروب تلخ، خورشیدی که تو داری
کبود ابرهای کینه، رخساری که من دارم
ربوده خواب، از چشم تمام عافیت جویان
در این شب های غربت، ناله زاری که من دارم
پس از این ای مدینه، تا ابد آرام خواهی خفت
به خاموشی گراید چشم بیداری که من دارم
برایت می سرایم نیمه شب، اندوه مولا را
تماشایی است موج اشک سر شاری که من دارم
جابربن عبدالله انصاری می گوید: روزی پیغمبر اسلام (ص) وارد خانه زهرا (ع) شد و به وضع بسیار ساده خانه نگاه کرد و ملاحظه کرد که دخترش لباس بسیار ساده ای از پشم شتر در بر کرده و با یکدست دستاس می کشد و با دست دیگر فرزند خود را در بغل نگاه داشته و به او شیر می دهد. با مشاهده این کانون زهد و معنویت و صفا و اخلاص، اشک در چشمانش حلقه زد و از فضیلت تحمل این وضع با دخترش سخن گفت: فاطمه(ع) گفت: «الحمد لله علی نعمائه و الشکر لله علی آلائه. یعنی: خدا را بر نعمت هایی که به من داده حمد می گویم و او را بر عنایت هایی که به من دارد سپاس می گزارم.
باعرض سلام و خدا قوت به تمامی دوستان پارسی بلاگ.
پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید رو خدمت تمامی دوستان تبریک و تهنیت عرض می کنم. انشاءالله که سالی سرشار از موفقیت و بهروزی داشته باشید. ضمنا سر سفره هفت سین دعا برا فرج آقا امام زمان یادتون نره. اللهم عجل لولیک الفرج.
همسرش به خاطر بدهیاش افتاده بود زندان. 3 تا بچه قد و نیم قد داشت. کوچکترین اونا فقط 3 ماهه است. بچه هاش مدرسه ابتدایی میرن. می گفت از وقتی که همسرم افتاده زندان زندگیمون خیلی خیلی سخت شده. خودش دیگه شیری نداشت که به بچش بده. دست به دامن همسایه ها شده بود واسه خرید یک قوطی شیر خشک. شیر خشک رو جیره بندی کرده بود. از حرفاش سر جام میخ کوب شدم, مونده بودم چی بگم. فقط لب می گزیدم. با خودم گفتم یه عده از فرط سیری دارن بالا میارن و یه عده از گرسنگی شبا خواب به چشاشون نمیاد.حالا اینجا کی مقصره؟ همسر این خانم که با ندانم کاریهاش باعث بدبختی خونوادش شده؟ یا اون طلبکاری که فکر این روزا رو نکرده و فقط به فکر خودش بوده؟ یا .....!!!!؟؟؟
در هر حال، مقصر هر کی بوده و نبوده، این وظیفه ماست که نسبت به همدیگه بی تفاوت نباشیم. حالا گنه کار هر کی بوده باشه، این زن و بچه ها چه گناهی کردن؟
اللهم عجل لولیک الفرج.